بعد از دو هفته، هدیهٔ خدا رو به خودش پس دادم.
محک خوردم،
من همون خل و چل قبلی هستم.
با این تفاوت که قبلاً ها، امید داشتم به آینده
الان اون آینده هه اومده و دارم به چشم میبینم که عجب ابلهی بودم با اون امیدها!